تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایل بزرگ قشقاییو آدرس mirzaie.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
ایل قشقایی و جامعه عشایر سیار فارس یک جامعه مولد است که با کمترین توقع و امکانات بیشترین تولیدات و بازدهی را دارد. پرورش دام (گوسفند بز) از مهمترین پیشههای ایل قشقایی به شمار میرود که به واسطه آن، سالانه هزاران تن گوشت قرمز، انواع فراوردههای لبنی، پشم گوسفند و موی بز تولید میشود.
در عشایرحیوانات به صورت گله ای نگه داری میشوند, و اغلب فصول سال در مراتع طبیعی چرا میکنند و هموراه قوچ ها در گله در کنار دام های ماده هستند
عشایر واقعاً به دامهای خود علاقه دارند و با دام های خود ارتباط عاطفی زیادی دارند و عشایر در کار خود مهارت و تجربه چند هزار ساله دارند می توان نتیجه گرفت بخش عشایری ایران قابلیت تبدیل و گذار به سیستم دامپروری ارگانیک را دارد.
مردم ایل از پوست گوسفند بهعنوان ظروف و کارهای دیگر استفاده میکنند. مواردی که در آن ازپوست گوسفنداستفاده میشود مثل مشک آب، خیگ روغن، خیگ ماستینه و کیسه حبوبات و مشک دوغزنی استفاده میکنند.
زنان از شیر انواع لبنیات شامل کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه میکنند. ماست را در مشکهایی که به سهپایه چوبی متصل است میآویزند و آنقدر تکان میدهند تا کره و دوغ بهدست آید.برای تهیه مشک آب پس از تمیز کردن پوست و دوختن قسمتهای مورد نیاز آن سپس در جفت یا پوست بلوط خیسانده تامحکم شود و بوی آن گرفته شود. برای تهیه مشک دوغ زنی که سختتر از مشک آب است، پس از تمیز کردن موهایش، آن را در آب نمک و دوغ میخوابانند و سپس کمکم لایه روی آن را میتراشند و آن را دود میدهند.
شيوه خاص معيشتي عشاير به لحاظ وضعيت خاص زندگي آنها به شيوه سنتي وكوچگري بوده و هر ساله داراي كوچ بهاره و پاييزه هستند. در اين كوچ دام عشاير به همراه آنان از ييلاق به قشلاق و بالعكس جابه جا مي شوند. نظام كوچ تابع شرايط خاصي بوده و با توجه به تركيب گله عشايري و شرايط زندگي آنان عشاير در نظام دامداري خود تقويم دامداري را طوري تنظيم مي كنند كه دام پرواري آنان مطابق با تقويم كوچ تعريف گردد. به عبارتي همزمان با فرارسيدن فصل كوچ عشاير،فصل عرضه دام مازاد عشاير به بازارهاي مصرف فرا خواهد رسيد.با توجه به اينكه در اين فصل تعادلي بين عرضه و تقاضا وجود ندارد لذا اختلاف شديد قيمت بين عرضه و تقاضا ايجاد مي شود كه اين قيمت فاحش به جيب واسطه ها و دلالان خواهد رفت . اقدامات اتحاديه و شركت هاي تعاوني عشايري و همچنين امور پشتيباني دام تا حدي جلوي اين كار را گرفته است.
قشقاییها همه ساله بین سرزمینهای سردسیرییلاقو سرزمینهای گرمسیر قشلاق کوچ میکنند.
دوروشوم کردن حیوانات در ایل
امروزه با نصب پلاک بر روی خیلی چیزها صاحب آن شناخته وحتی شناسنامه آن محسوب می شود –قبلا برای اینکه صاحب مال وحیوانی شناخته شود از شیوه ای دردناک استفاده می کردند. تنها آرم پایدار بر صورت بره ها و کهره ها ،برش گوشها و انداختن داغ با علایم خاص هر طایفه ،تیره ، بنکوه، اولاد، و خانوار و خانواده بر چهره کلیه دامها، اعم از بز و میش و بندرت چهار پایان وحتی شتر می بود .
معمولا داغ بر صورت دامها در هوای خنک و فصل خنک و از دوران تولد و حدود سه ماهگی الی یک سالگی مرسوم بود وبستگی به سن و سال حیوان و رتبه صاحبان در ایل و کاربرد ابزار الات وفرصت و مجال هر گروه و طایفه در یوردهای دایمی وامکانات مورد نیاز ایل وانتخاب علایم ویژه هر خانواده داشت.
بعلت دائمی بودن جای داغ بر صورت دامها ، در بعضی از طوایف یک ضرب المثل قدیمی باب شده بود که می گفتند (داغ فلان چیز را بر دل و جگرت میگذارم ) و هنوز هم در بخشی از جوامع امروزی متداول و رایج و کاربرد دارد .
از روز قبل ادوات و ابزار های لازم مثل ( سیخ های کبابی فلزی با ابعاد مختلف و نان گردان ، همان فلز دسته داری که نوعی شبیه ان نان تیری را از روی تابه نان پزی زیر ورو و بر میدارند) تهیه و دعوت رسمی از تعدادی جوانان پر انرژی و میانسالان و جدا سازی بزغاله و بره ها در آغل های بی حصار و یا محصور .
دراین مراسم تقریبا در حد وحدود یک جشن ساده وباتوجه به تعداد دام ، نقل و شیرینی و چای و دوغ و ماست و پلو و خلاصه با شور و هیاهو مراسم اغاز تهیه و تدارک دیده می شد و بر عکس حیوان بیچاره که نمی دانست که لحظاتی بعدچه مصیبت دردناکی در انتظارش هست با فریاد ها و داد وقال مخصوص خود گوش همه را تا سرحد کری پیش می برد ودراین ارکستر نا موزون شرکت کرده ودرد خود را سر داده و مادران خود را میخواندند .بگذریم مهمترین چیزی که بر درد و الام بره های نازنین و بز غاله ها مرهمی ناچیز و تسکین و ضد عفونی موضعی کارگر می افتاد آب نمک و تکه پارچه و یا پنبه و یا گونی کنفی بود که روی جای خط مستقیم داغ کشیده و دست و پای ان را باز و رها میکردند
علت این عمل اثبات مالکیت و نوعی مهر وموم کردن حیوان و علامت اختصاصی بودن به شمار می رفت، وکوبیدن آن برچهره دامها در هر نقطه خاک خط سیر ایل برای صاحب آن محسوب میشد و نداشتن آن هم نوعی بی اصالتی در گله و رمه بحساب می امد . در هر نقطه ای این علامت متعلق به فلان طایفه و اولاد و فلان شخص میب اشد ، در این صورت ما با تنوع وسمبل های متنوع روبرو میشویم .زیرا تنوع و تعداد خانوار ها بسیار بودند . نا گفته نماند که مراسم و سمبل ها بر صورت گله ها در طوایف جداگانه و متفاوت وبرخی هم ترجبح میدادند از این کار خود داری کنند و برای شناسایی گله روش دیگری را انتخاب میکردند
برای این کار (داغ کردن) ابتدا علامت را که با آهن درست کرده بودند یا نون گردان را سرخ می کردند وهر خانوار داغ مختص خود را داشت وبا آن حیوان زبان بسته را می خواباندند وبرروی پیشانی یا بر یک طرف از صورتش می چسباندند واین داغ(دوروشوم) آثارش می ماند وچنانچه حیوانی گله به گله می شد مورد شناسائی قرار می گرفت که در این بین عده ای هم بودند که با ازبین بردن آثار گوسفند گمشده ، آن را صاحب نشناس می کردند ودر این زمینه هم تبحر خاصی داشتند.
پرورش شتر
شتر در بین قشقایی ها از نظر فرهنگی و اجتماعی دارای موقعیت خاصی است . ساربانها طایفه ای را تشکیل می دهند که کار آنها نگهداری از شترها می باشد و هنر موسیقی و عشق به موسیقی در آنها به وفور یافت می شود. شاید شیوه و نوع زندگی آنها به صورتی که همیشه دور از ایل بوده اند و تنها در طبیعت زندگی می کنند دلیل خلاقیت های بیشتر آنها و اعجاز موسیقی آنها به گونه ای بکر تر و بداهه تر است.
ساز مورد استفاده ساربانها نی لبی ( قمش) و نی لبک( دودوک) است. همچنین ساربانها در خواندن آواز مهارت و قدرت صدای کم نظیری دارند.بیشتر مقامهای آوازی قشقایی منتسب به این طایفه است . ساربانها نغمه هایی را که به آنها " آسانک" گفته می شود و شامل دو بیتی هست ، هم می نوازند و می خوانند. ساربانها یا همان دارغاها مهارت ویژه ای را در بداهه نوازی و تغییرات نو در مقامهای کهن دارند. انعکاس حضور دایم آنها در بیابانها به وضوح در صدای ساز و آواز کویری آنها می توان یافت . دارغاهای زن نیز دارای صداهای پر قدرت و دارای تحریرهای منحصر به فردی بوده که نمونه بارز آن دارغا "ماه پرویز" را که در گذشته زندگی می کرده ، می توان مثال زد. ساربانها ( دارغاها) به گویش و لهجه خاصی به نام " کورشی" سخن می گویند.
اکنون تعداد دارغاهای موسیقیدان نیز بسیار کم شده و به ندرت دیده می شود. موسیقی غنی ایل قشقایی همیشه خود را مدیون همین ساربانها می داند و در اکثر آوازهای اصیل ایلیاتی از شتر و دارغا بسیار استفاده می شود.
عشاير مناطق فارس، کرمان، بلوچستان که شغل اصلى آنها گوسفنددارى مىباشد تعدادى شتر هم براى حمل و نقل چادرها و وسايل زندگى ايلى نگهدارى مىنمايند و هدف اين نوع شتردارى استفاده از محصولات آن نبوده بلکه منحصراً براى امر حمل و نقل مىباشد. اين روش شتردارى هماکنون معمول بوده و اين گروه قسمتى از شترهاى کشور را تشکيل مىدهند
به وبلاگ من خوش آمدید
فرهاد میرزایی از طایفه شش بلوکی تیره هیبت لو که دوران تحصیلات ابتدایی را در عشایر ودوره تحصیلات متوسطه رادر هنرستان عشایری در آب باریک گذرانده ودرسال 63در تربیت معلم ودرسال 71 کارشناسی گرفتم چون علاقه شدیدی به ایل دارم سعی نمودم مطالبی گرد اوری نمایم/
نظر دهید
بینهایت خوشحال اولام